جامعه خلاق، خانواده عادل، مالکیت، عشق و دوستی
جامعه خلاق، خانواده عادل، مالکیت، عشق و دوستی
16- یک جامعه خلاق محتاج از خودگذشتگی اعضای آن است و تا افرادش خود نباشند چگونه می توانند از خود بگذرند. و این جامعه بی خود است که نیازمند حکومتی جبار و مستبد می باشد.
17 - انسانی که فرد نیست و خودش نیست رابطه اش با دیگران تجاوزکارانه و غصبی است زیرا می خواهد که از طریق بلعیدن دیگران برای خودش هویت و موجودیتی بیافریند و این اساس ظلم در جامعه است.
18- انسان تا عادل نباشد نمی تواند عاشق باشد. یعنی تا خود نباشد نمی تواند از خود بگذرد. و برای عادل بودن و خود بودن باید عارف بود و اهل معرفت نفس.
19 - پس حکومت عدل جز بر فرهنگ و تعلیم و تربیت عرفانی قابل اجرا نیست. و این همان هدف انبیای الهی در تاریخ بوده است و اساس حکومت اسلامی هم جز این نیست.
خود شدن، خانواده عادل
21 - و خود شدن ممکن نیست الا در الحاق به خداوند در ذات خویشتن. پس خود شدن یعنی خدائی شدن!
22- پس حکومت اسلامی حکومتی است که جامعه را در سمت خود شدن و عادل شدن و الهی شدن سوق دهد. یعنی در سمت بی تائی وجود که همان توحید است.
23 - و هدایت جامعه بسوی عدالت مستلزم دو نوع کار بزرگ است. یکی کار تعلیمی و تربیتی و آموزشی و فرهنگی است و دیگر کار اقتصادی و معیشتی و امنیتی است. و این مستلزم آنست که رهبران و دولتمردان افرادی عادل و عارف باشند تا مردم را گام به گام و نسل به نسل بسوی عدالت رهنمون شوند که همان هویت و فردیت و انسان شدن است که عناصر تشکیل دهنده ملت و امتی عاشق و صالح و متحد است.
24 - و بایستی برای تشکیل و تربیت جامعه ای عادل و عاشق، خانواده عادل را پی ریزی نمود که اساس آن عدالت زناشویی است که هسته مرکزی عدالت اجتماعی است.
استاد علی اکبر خانجانی
حکمت حکومت ص 4